(مناسب شب سوم رمضان)
◾️◽️◾️◽️◾️
حیف، نشد باز کنی چشمتو واسه من
حیف، که رفتی خداوند احساس من ، حیف که تنهام گذاشتی
حیف، که سوخته موهای زیرِ معجرم
حیف، گلِ سر دیگه واینمیسته سرم، حیف که تنهام گذاشتی
بابا، توی صحرا تنم میسوخت
گلهای روی گلشنم میسوخت
بابا بگم واست تو این گرما
زخمِ زیر پیراهنم میسوخت
از گریه پلکای چشام میسوخت
حتی، دل شمرم برات میسوخت
بابا ندیدی که چه جور عمه
زیرِ، نگاهای حرام میسوخت
(بابا چرا رفتی بابا بابا
بی من کجا رفتی بابا بابا)
◾️◽️◾️◽️◾️
آه، نبودی یه کم حالمو خوب کنی
آه، نشد زخمای بالمو خوب کنی، آه ، نبودی ببینی
آه، ندیدی منو تو سراسیمگی
آه، نبودی تا یه چیزی به زجر بگی، آه ، نبودی ببینی
بابا دلم تنگه بغل میخوام
اما نمیرسه به تو دستام
بابا نمیتونم رو پا وایستم
آخه ببین تاول زده پاهام
بابا ، شکستن هر دو پهلومو
دیدی رد شلاق رو بازومو؟
راستی یه دختر بودی توی کوفه
دیدم توی دستاش النگومو
(بابا چرا رفتی بابا بابا
بی من کجا رفتی بابا بابا)
◾️◽️◾️◽️◾️
حیف، دیگه رنگ و رویی نمونده برام
حیف، که دیگه عمویی نمونده برام، حیف ، که پیشم نموندی
حیف، همینکه میفتم میخندن به من
حیف، چقد حرف بی ربط میبندن ، حیف که پیشم نموندی
بابا، رقیه ت خیلی غم داره
اینجا فقط عمه دوسم داره
گوشام نداره دیگه گوشواره
لبهام مثه لبهات شده پاره
موهام مثه موهات به هم ریخته
تازه چقد موی سرم ریخته
حالا که من بال و پرم ریخته
چشم حرام دور و برم ریخته
(بابا چرا رفتی بابا بابا
بی من کجا رفتی بابا بابا)
◾️◽️◾️◽️◾️
- پنج شنبه
- 19
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 15:16
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه