ای ز ازل وجود تو، بدون انتها علی
آینه ی محمدی ، آیت کبریا علی
علم بود کبوتر ، بام (سلونی ) شما
یقین ، چو طفل مکتب (لو کشف الغطا) علی
تویی که در شبی شگفت ، از سر شام تا سحر
در همه جای بوده ای ، با همه کس سوا علی
نه در سرای دخترت ، بر سر سفره ی خدا
خدا گواست از تو شد ، حق نمک ادا علی
پیمبری که پای او ، به قاب قوس می رسد
به شانه ی بلند او ، نهاده ای تو پا علی
سوره ی توبه شاهدت ، که عصمت تو از خداست
شریک اسم اعظمی ، نقطه ی تحت با علی
کمال تو جلالت ، سید مرسلین شده
جمال تو عبادت ، سیده النسا علی
نماز تو نشانه ی ، دیدن آفریدگار
رکوع توست شاهد ، زکات بر گدا علی
ببار رحمت خدا ، جهان گرسنه مانده است
(و یطعمون ) باز کن ، سفره ی هل اتی علی
شکافت فرق کعبه و ولادتی دوباره شد
فزت و رب کعبه را ، بخوان هماره یا علی
مرد که گریه میکند ، یقین دلش شکسته است
گریه مکن دلاور ، حدیث لا فتی علی
خلوت چاه محرم ، روضه ی نا تمام توست
شمع وجود تو پر از ، گریه ی بی صدا علی
بگو که بیت وحی را ، چرا ز کینه سوختند؟
بگو که سوخت کوثرت ، میان شعله ها علی
قسم به چشمهای تو ، میان کوچه دیده اند
که صبر بسته دست تو ...که صبر تا کجا؟ علی
- چهارشنبه
- 1
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 17:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
میثم مومنی نژاد
ارسال دیدگاه