کشید بند طناب و شما زمین خوردی
شبیه مادرتان بی هوا زمین خوردی
تمام آینه ها ناگهان ترک خوردند
مگر چقدر شما با صدا زمین خوردی؟
چه عاشقانه سر کوچه ی بنی هاشم
به یاد حضرت خیرالنساء زمین خوردی
شتاب مرکب و زانوی خسته باعث شد
طی مسیر، شما بارها زمین خوردی
صدای ناله ی زهرا مدینه را لرزاند
به دست بسته،غریبانه تا زمین خوردی
دلت شکست وبه یاد رقیه افتادی
خودت برای رضای خدا زمین خوردی
شاعر:وحید قاسمی
- سه شنبه
- 14
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 16:47
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه