• جمعه 2 آذر 03


شب قدر(شد شب قدر، بایدی روی بسوی او کنم)

553

شب قدر
شد شب قدر، بایدی روی بسوی او کنم
درخم رحمت خدا جام دلم فرو کنم

شب شب استجابت ولطف خدای، بیکران
درگه رب خویش را، در زده گفتگو کنم

عطر دعا بخود زنم بخشش او طلب کنم
زخم دل گنه زده با کرمش رفو کنم

درشب قدر طالع آدمیان رقم خورد
توبه نمایم وسپس بخت خوش آرزو کنم

کتاب حق بسر برم، چارده گوهر خدا
واسطه کرده ، از خدا مسئلت، آبرو کنم

ماه خدای مهربان روی به آخرش رود
بر برکات ماه او کاش همیشه خو کنم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 1:19
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران