• سه شنبه 15 آبان 03

 سید پوریا هاشمی

شعر امیرالمومنین -(شكرخدا كه عمريست در پشت اين درم من)

1536

شكرخدا كه عمريست در پشت اين درم من
سرمايه دارِ شهرم، مسكين حيدرم من
لب تشنه ى شراب ساقىِ كوثرم من
در مكتب ولايت شاگرد قنبرم من

با آب چاه كوفه، اوّل وضو گرفتم
جارو زدم نجف را تا آبرو گرفتم

بى انتها على بود، بى انتها نجف شد
تا رو به قبله كردم، قبله نما نجف شد
در كوچه هاش رفتم، معراج ما نجف شد
صوت اذان عاشق، حيّ على نجف شد

ياحيدر است، ياهو، يا ربّناست حيدر
سوگند بر پيمبر، اسلام ماست حيدر

من آمدم كه كوهِ ايمان بسازى از من
اى ابر گريه كن تا باران بسازى از من
با درد آمدم تا درمان بسازى از من
يك بوسه اى بده تا سلمان بسازى از من

پيِر هزار ساله در پيش تو جوان است
آواره نيست نوكر تا كهف تو امان است

هر غزوه و نبردى رفت و دلاورى كرد
در سجده سربه زيرى، در جنگ سرورى كرد
خوابيد جاى احمد يعنى پيمبرى كرد
ارث از پدر پسر برد، عبّاس حيدرى كرد

در كربلا عمو رفت، سقّاى كودكان شد
قدّ حسين خم شد، با مشك تا روان شد

چشمش به خيمه ها بود، تير سپر كه آمد
از روى اسب افتاد، گرزى به سر كه آمد
زد زير گريه بابا، دردِ كمر كه آمد
عمّه چقدر لرزيد، سويش نظر كه آمد

برخيز اى دلاور، تا حرمله نخندد
رفتى و شمر آمد، دست مرا ببندد

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران