هفت روز است درجهان غوغا بپاست
هر کجا را بنگری ماتمسراست
هفت روز است دیدهها گریان شده
بر پیمبر مرتضی مهمان شده
هفت روز است بی پدر عالم شده
عالم هستی پر از ماتم شده
هفت روز است دیده دریا گشته است
مرتضی مهمان زهرا گشته است
هفت روز است که گلی پرپر شده
سوی جنت رهسپر حیدر شده
هفت روز است غم فزون گردیده است
هر دل غمدیده خون گردیده است
هفت روز است مرتضی شدرستگار
رفته سوی حضرت پروردگار
هفت روز است گشته دلها بی قرار
مسجد و منبر بود چشم انتظار
هفت روز است دل عزادار علی است
دیده گریان یاد رخسار علی است
هفت روز است جمله دلها خون شده
ازغم داغ علی محزون شده
هفت روز است کوفه دیگر بی صفاست مسجد کوفه بگوحیدر کجاست
هفت روز است گل زخانه برده اند
غنچههای باغ دین پژمرده اند
هفت روز است مرتضی گشته خموش
صوت قرآنش نمی آید به گوش
هفت روز است کوفه گشته بی شکیب
بی علی شد مسجد کوفه غریب
هفت روز است مرتضی گشته شهید
قامت زینب از این ماتم خمید
هفت روز است دختران بوتراب
ریزداشک چشمشان همچون گلاب
هفت روز است دل پریشان علی است
زینب غمدیده گریان علی است
هفت روز است سینه لبریز محن
سوزد از داغ پدر مولا حسن
هفت روز است دل بود در شور و شین
زین مصیبت سوزد و نالد حسین
هفت روز است کشته خیرالناس شد
دیده گریان پدر عباس شد
هفت روز است جان عالم بر لب است
سوگوار داغ بابا زینب است
هفت روزاست سوزداز داغش(رضا)
گرید و نالد بیاد مرتضی
- پنج شنبه
- 9
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 11:21
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه