گل، دفتر اسرار خداوند گشودهست
صحرا ورق تازهای از پند گشودهست
آیینۀ عریانی زیبای معانیست
این جملۀ سبزی که خداوند گشودهست
شور سحر حشر، اگر باورتان نیست
گل مصحف صد برگ به سوگند گشودهست
تقریر ادیبانۀ برهان معاد است
فصلی که نسیم از پی اسفند گشودهست
تفسیر لطیفیست ز پاکی دل کوه
این چشمه که از چشم دماوند گشودهست
بر سجدۀ احساس بنفشهست، نشانی
سجادۀ سبزی که به الوند گشودهست
سرشار ز شیرینی شهد خوش خویش است
این غنچه که لب را به شکرخند گشودهست
پاک است طربنامۀ خوشبوی سلوکش
این گل که چنین چهرۀ خرسند گشودهست
- جمعه
- 10
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 23:13
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
زکریا اخلاقی
ارسال دیدگاه