وداع با رمضان
یکبار دگر وقت وداع رمضان شد
این ماه پر ازنور زهر دیده نهان شد
افسوس مه روزه وایام دعا رفت
در بدرقه اش اشک زهر دیده روان شد
بر چیده شده سفره ی پرفیض الهی
بیچاره همان بنده که بی بهره زخوان شد
ترک دل ما کرد دل آرام خدایی
ایام بهار دل هر بنده خزان شد
آن شوق غروب ودم افطار سرآمد
محروم زفیض سحری پیروجوان شد
ای کاش که یکسال دگر باشم وبینم
این ماه خدا بر سرمان نور فشان شد
شعر :اسماعیل تقوایی
- یکشنبه
- 12
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 5:8
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه