در این دیار کسی مثل تو فدا نشود
شهید مثل تو در راه کبریا نشود
حرامزاده جگر از تنت درآورده
شدی اگر چه تو مثله،تنت دو تا نشود
اگر چه نیزه ای از پشت سر به تو زده اند
ولی دگر سرت از پشت سر جدا نشود
تمام صورت تو غرق خون شده اما
محاسن تو به سر پنجه آشنا نشود
اگر چه جسم تو را با عبا بپوشانم
برای بردن تو حرف بوریا نشود
نشسته زخم عمیقی به سینه ات اما
به نعل اسب دگر زخم سینه وا نشود
کسی به لعل لبت چوب خیزران نزند
سرت به طشت و روی نیزه جابجا نشود
اگر چه سوخت دلم را مصیبت تو ولی
غمت به مثل غم و رنج کربلا نشود
به گونه ای روی آن سینه می نشیند شمر
که تا بریدن آن سر،ز سینه پا نشود
بیا که گریه کنیم ای عمو بر آن پیکر
که طول می کشد آنجا بریدن آن سر
******
شائق
- دوشنبه
- 27
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 22:26
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه