همچو گیسوی تو پریشانم
ای عمو جانم ای عمو جانم
بسته بر من غمت ره چاره
لب و بینی تو شده پاره
خدا خدا خدا خدا عمویم رفت
همچو کوه آتش خروشانم
با عبا جسمت را بپوشانم
شده مثله اگر بدن تو
خواهر تو ندیده تن تو
خدا خدا خدا خدا عمویم رفت
ای عمو بی تو شد غمم آغاز
راه سیلی در کوچه ها شد باز
گر نباشی عمو بی تو اعدا
می زند ضربه بر رخ زهرا
خدا خدا خدا خدا عمویم رفت
*********
شائق
- پنج شنبه
- 30
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 11:35
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه