آسمونِ مدينه ، گرفته
چقدَر سخته واسم ، يتيمي
ميميره فاطمه ات بي ، تو باشه
آخه مادر همه زندگيمي
آخره ، اين غِصه
غربته ، ميدوني
كه ميشم ، تو كوچه
بعد تو ، باروني
اشكم دليلِ غربتِ آهِ فرداس
ميري ولي مادر بدون بابام تنهاس ٢
آه ، مرو مرو مرو ......
از تو چشماي خيسم ميخوني
غم دوريت برام خيلي زوده
خوبه نيستي ببيني روزي رو
كه مادر صورت من كبوده...
بعد تو ، اي مادر
تو دلم ، تشويشه
گوشواره اي كه دادي
تو كوچه ، گم ميشه
ميري نميبيني مادر پير ميشم من
پشتِ درِ سوخته زمينگير ميشم من ٢
آه ، مرو مرو مرو ......
- پنج شنبه
- 30
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 18:11
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه