دلم آشفته شد از غربتِ سرشارِ بقیع
باز هم ساکت و سرد است شبِ تارِ بقیع
گر چه بی شمع و چراغ است و ندارد خادم
شک ندارم که خدا هست نگهدارِ بقیع
زائر قبرِ حسن(ع) چند کبوتر شده است
دل من سوخته از این غم ِ بسیارِ بقیع
غرق در خاک شده قبرِ علی بن حسین(ع)
بی حرم مانده چرا حضرت تبدارِ بقیع
بانیِ علم، نبینم شده بی صحن و سرا
او که نامیده شده صاحبِ اسرارِ بقیع
نیست این مغلطه در شأنِ امام ِ صادق(ع)
پیرمردِ علوی، سید و سالارِ بقیع
دور تا دور چه زنجیر کشیدند ولی؛
هیچ محدود نشد برکت و آثارِ بقیع
غرق در اشک، شب جمعه به امّید ظهور
می نشینم نگران گوشۂ دیوارِ بقیع!
- پنج شنبه
- 30
- خرداد
- 1398
- ساعت
- 18:36
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه