• سه شنبه 13 آذر 03


شعر مناجات -(الهی آمدم سویت دگر بار)

748
1

الهی آمدم سویت دگر بار
به آهی سینه سوز و چشم خونبار

نموده توبه و توبه شکستم
نه یکبار و دو باره بلکه صد بار

به درگاه تو باز آورده ام رو
دو دستی بر دعا زار و دل افکار

به دو شم کوله باری از گناهان
گنه کارم جفا کارم خطا کار

ز جرم و معصیت آینیه دل
شده تار و سیه همچون شب تار

منم گوید منم گوید به هر جا
زبانی را که دادی بهر اذکار

امان از این زبان آتش افروز
برد آخر مرا در دامن نار 

ز بسکه این زبان بنموده غیبت
دیگر خارج شده از دستم آمار

الهی آگهی در این زما نه
چه ها با دل نموده نفس بیمار

چو عبدی روسیه در بارگاهت
بُود دستم تهی و شرم بسیار

دو چشما نی که دادی بهر دیدن
شده بر محرم و نامحرمان یار

الهی قامتم گشته هلالی
ز جرم بی شمار این گنه کار

ز عبد روسیاهت رو سیاهی
بود ره توشۀ عقبا به اجبار

چه گویم زین دو پای بی اراده
به هرجا می رود با شوق بسیار

شکم روزه ولی چشم و دهانم
دمادم با خطا بنماید افطار

تو رحمانی الهی روز محشر
به رحمت کن مدا را با من زار

#آخوندی با همه جرم و گنا هش
به رحمت بسته دل ای حی دادار

  • شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران