بند اول:
غوغایی به پا شده
دل دارُالّعزا شده
از غربت چار امام
بقیع کربلا شده
وای از ماتمِ بقیع
از داغ و غم بقیع
عمری تنهایی شده
یار و همدمِ بقیع
نداره زائر و صحن و ایوون
شده از این غربت ، چشما گریون
امون از این غربت
ای وای ای وای
بند دوم:
نه روضه ، نه ذاکری
نه بیرق ، نه طائری
نه حتی یه خادم و
نه صحن و نه زائری
نه سایه ، نه سایه سار
نه شمعی به هر مزار
خالی از حسِّ عبور
غصّه داره بی شمار
میباره گرد و خاک ، رویِ قبرا
خونِ از این غصّه ، قلبِ زهرا
امون از این غربت
ای وای ای وای
بند سوم:
بقیعه غریبه چرا؟
نداره صحن و سرا
ایشاالله میسازیمش
مثلِ مشهدُ الرضا
طرح و برنامه داریم
چار تا گنبد میاریم
رو تک تکِ قُبّه ها
ما یک بیرق میذاریم
به کوریه چشمِ آلِ سعود
حرم میسازیم ما تو بقیع زود
امون از این غربت
ای وای ای وای
یاحسین(طاها تحقیقی)
علیرضا_پناهیان
امیرحسین_سلطانی
- یکشنبه
- 2
- تیر
- 1398
- ساعت
- 10:15
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
طاها تحقیقی
ارسال دیدگاه