ای مدینه جلوگاه کبریا
ای تجلی گاه انوار خدا
ای مدینه ای تو مشکوی بهشت
عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت
ای زمینت لاله زار اهل بیت
ای امین و راز دار اهل بیت
ای حریمت قبله گاه اهل دل
ای نسیمت با رگ جان متصل
ای به گِردَت کعبه ی دل در طواف
خفته در تو اسوۀ شرم و عفاف
در تو خورشید نبوت خفته است
درتو ناموس ولایت خفته است
نقش هستی نقشی از ایوان توست
"آب و باد و خاک سرگردان توست"
ای گلستان گل و آلاله ها
ای نیستان تمام ناله ها
ای وصیتنامه ی درد علی
نخل هایت دست پرورد علی
ای مدینه جانِ جان ما تویی
آیه های صبر را معنا تویی
ناله های مرتضی در گوش توست
هستی او خفته درآغوش توست
لب گشا از محنت زهرا بگو
از غم و درد علی با ما بگو
فاش کن آن گوهر ناسفته را
راز های گفته و ناگفته را
گرکه عمری سخت پابند توام
چون «وفایی» آرزومند توام
- سه شنبه
- 4
- تیر
- 1398
- ساعت
- 14:21
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه