• دوشنبه 3 دی 03

 محمود اسدی

(قطعه)هتک حرمت/کاش آید اجل از راه و ببیند حالم

747

کاش آید اجل از راه و ببیند حالم
غیر غم ها به دل سوخته زانو نزدند

بسته شد دست من و یاد علی افتادم
همسرم را به خدا ضربه به بازو نزدند

به رخم سیلی و ،شلاق به تن خورد ولی
وسط هلهله و بین هیاهو نزدند

مثل عمه سر هر کوچه مرا گرداندند
ولی از بام دگر سنگ ز هر سو نزدند

می کشیدند مرا در وسط کوچه ولی
مثل گودال،دگر چکمه به پهلو نزدند

گرچه بی عمامه می بردند نیمه شب مرا
سر برهنه شدم و پنجه به گیسو نزدند
*******
شائق

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 0:49
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران