غزل شهادت امام صادق(ع)
ای خدا قاتلِ من زهرِ شرر بار شده
حاصلم خونِ لب و این تن تبدار شده
بسكه منصور خورانده است به کامم سختی
قامتم خم شده و دیده ی من تار شده
بین این حجره به دور و بر خود ميپيچم
سینه ی سوخته ام مخزن الاسرار شده
ای مدینه تو چه ها بر سر من آوردی
صادقِ آل علی خسته و بیمار شده
از تو ممنون شوم ای زهر که کاری بودی
لحظه ی آخر من لحظه ی دیدار شده
مادرم حضرت زهرا شده مهمانِ پسر
بین این حجره مرا یار و پرستار شده
ز تو شرمنده ام ای مادر اگر این گونه
پسرت نقش زمین است و گرفتار شده
روضه های غم تو خانه خرابم کرده
روضه ی کوچه به روی دلم آوار شده
خانه ام سوخت همان لحظه به چشمم دیدم
چه بر احوال تو بین در و دیوار شده
تا فرو ریخت در خانه خودم فهمیدم
که چرا قاتلِ تو آتش و مسمار شده
- پنج شنبه
- 6
- تیر
- 1398
- ساعت
- 20:8
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه