چه جمعهها که یک به یک غروب شد، نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد، نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بتشکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی
برای ما که خستهایم و دل شکستهایم، نه!
ولی برای عدهای چه خوب شد نیامدی!
تمام طول هفته را به انتظار جمعهام
دوباره صبح، ظهر نه، غروب شد نیامدی....
- یکشنبه
- 9
- تیر
- 1398
- ساعت
- 15:10
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
مهدی جهاندار
ارسال دیدگاه