پای درس چشم هایت جان دو زانو می زند
نزد انسانیتت انسان دو زانو می زند
در مدینه خطبه می خوانی چنان ملموس که؛
«جابر» از مستیش در ایران دو زانو می زند
حرف وقتی سبز شد در هیچ جا محدود نیست
باغ گاهی پیش یک گلدان دو زانو می زند
فقه در آینده می گویی و پای حرفهات؛
درگذشته حضرت سلمان دو زانو می زند
در مقام معرفت در پیش تو انسان که هیچ؛
رحل هم در محضر قرآن دو زانو می زند
می نشیند چارزانو هرکه در دَرسَت نخست
سال ها پیش تو بعد از آن دو زانو می زند
هرکه می بیند بقیع خاکی ات را ناگهان
درمیان چشم او باران دو زانو می زند
- دوشنبه
- 10
- تیر
- 1398
- ساعت
- 10:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مهدی رحیمی زمستان
ارسال دیدگاه