ای گل باغ ولا معصومه جان
فاطمه اخت الرضا معصومه جان
در شب میلاد خود جان رضا
کن روا حاجات ما معصومه جان
از کرامات تو و احسان تو
آمدم امشب شدم مهمان تو
ای که هستی نور چشمان رضا
فاطمه دست من و دامان تو
دل زند سوی شبستان توپر
گویم این نکته به تو باچشم تر
ای کریمه امشب از جود و کرم
سائل درگاه خود را کن نظر
شامل الطاف و احسانت شدم
در شب میلاد،مهمانت شدم
در کنار سفره شاهانه ات
آمدم ریزه خور خوانت شدم
ماهمه ریزه خور این خانه ایم
خارگلزار همین گلخانه ایم
ای شفابخش قلوب شیعیان
تو چوشمعی ما همه پروانه ایم
گرچه در درگاه تو ناقابلم
لطف و جود تو بگشته شاملم
ای گل گلزار دین معصومه جان
بر در صحن و سرایت سائلم
- دوشنبه
- 10
- تیر
- 1398
- ساعت
- 12:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه