عالم دوباره غرق شمیمی معطرست،
تابیده بر زمین قمری که منورست،
ماهی که در جزا زشفیعان محشرست،
معصومه آمده گل موسی بن جعفرست،
جشن ولادتش شده دم از شعف بزن
بی وقفه ناز مقدم جانانه کف بزن
از عشق او زمین و زمان در تلاطم است
روشن زنور او قمر و شمس و انجم است
فضل جهان به پیش مقامات او گم است
پرواز عاشقان همه دم جانب قم است
شکر خدا که این دلمان چون کبوترست
پابست این سلاله ی زیبای کوثرست
آمد زیمن مقدم او جان صفا گرفت
دنیای عاشقی همه عطر ولا گرفت
باید میان جشن سرورش عطا گرفت
عیدی زمادر و پدرش کربلا گرفت
خوشبخت کسی که طالع او فوق العاده شد
عیدی او زیارت این خانواده شد
دارد چه جلوه ای جنم کبریایی اش
نور خدا رسد ز جمال خدایی اش
باشد عیان نشانه ی خیرالوری اش
فخر البشر میان جهان شد فدایی اش
باشد کریمه بر همگان او کرم کند
بیچاره را به یک نظرش محترم کند
عشقش نشانه ای ز سرشت حلال ماست
نامش نگار و نقش نگین مدال ماست
دیوانگی زجام و می اش شرح فال ماست
قسمت شود اگر حرمش اوج حال ماست
به به عجب صفا به خدا پشت این درست
اقا بود هرآنکه بر این خانه نوکرست
همپای عرش حضرت حق پرچمش بود
این ذره ای زجایگه اعظمش بود
در مدح او مدیح دو دنیا کمش بود
او مهربان چنان پدر اکرمش بود
عزت دهد قسم به خدا فیض نام او
شکر خدا شدم ز ازل من غلام او
- سه شنبه
- 11
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:3
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه