باز ، دل آسمون گرفت
اشك بي امون گرفت
بهارم تو اين شبا
رنگي از خزون گرفت
حيدر ، ديگه از همه مردم سيره
بُغضي ، تو گلوشه كه داره ميميره
دستِ ، يتيما همه ظرفاي شيره ٢
سي ساله علي
غم نصيبِ بخدا
تو دلش غم ميگيره ٢
سي ساله علي
آرزوشه بخدا
بعد زهراش بميره ٣
واويلا ، علي غريبه ٣
تا ، سر خونيتو ديدم
تا پيشونيتو ديدم
ياد مادر افتادم
قد كمونيتو ديدم
مُردَم ، زير بال و پرت رو گرفتن
مُردَم ، بابا دورو ورت رو گرفتن
مُردَم ، فرق روي سرت رو گرفتن ٢
ديدم رو زمين
ردّ خون از سرته
پيش چشماي ترم ٢
يادم نميره
تو همين كوچه ها بود
رو زمين خورد مادرم ٢
واويلا ، علي غريبه ٣
كاش ، تو همون روزاي تلخ
كوچه ي فراقِ تلخ
علي جون ميداد تا كه
نمونم با داغِ تلخ
سي سال ، كابوس كوچه خواب شبامه
سي سال ، فاطمم رو نزن ذكر رو لبامه
سي سال ، علي منتظر يك جواب سلامه ٢
يادم نميره
خورد زمين گفت چيزي نيست
من خجالت كشيدم ٢
قلبم رو شكست
وقتي غسلش ميدادم
روي بازوشو ديدم ٢
واويلا ، علي غريبه ٣
- چهارشنبه
- 12
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه