شباي جمعه ، مهدي ، گريون
تو صحن ارباب ، ميشه ، مهمون
روضه ميخونه ، با قدّ خم
ميفته مثل ، مادر ، بي جون
آقا اگه
امشبه رو رفتي حرم ، براي مام دعايي كن
هرجوري هست
تا اربعين نوكراتو ، يجوري كربلايي كن
پايينِ پا
اگه دلت شكست آقا ، يه اسمي از منم ببر
بگو حسين
اين نوكر دختر تو ، فقط برا خودت بخر
وااااااي
گيره آقا بد جوري دلم
واسه يه زيارت تو حرم
بيا و سفارش كن آقا....
تو رو به عمو عباس قسم
واااااي
كربلا ، كربلا ، كربلا ....
دلت گرفته ، بازم ، آقا
گريوني مثل ، بي بي ، زهرا
مثل پيمبر ، خونه ، چشمات
از غمِ حمزه ، تو اين ، شبها
خدا رو شكر
كه دخترش ، نديد تنش ، مُثله شده ميون جنگ
خدا رو شكر
به خواهرش ، كسي نزد ، از روي پشتِ بوما سنگ
ولي آقام
حسين و پيش خواهرش ، بد جوري با نيزه زدن
يه عده اي
نامرد ميون خيمه ها ، براي غارت اومدن
واااااي
آقامو به خاك و خون كشيدن
روي خاكا بي امون كشيدن
آقا رو تو گودال جلوي
يه مادر قد كمون كشيدن...
حسين
بي كفن ، بي كفن ، بي كفن....
- چهارشنبه
- 12
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه