هرکجایی به محبان شما رو کردیم
همره پرچم تو، عطر تو را آوردیم
هرکه برپرچم سبزتو نگاهش افتاد
اشکش افتاد به دامان و به تو صد دل داد
کرد احساس که بوی حرمت آمده است
سائلت گشت که وقت کرمت آمده است
زائر تو شد و از دیده ی خود اشکی سفت
ازهمان جا یه شما درد دلش را می گفت
به خداوند قسم غرق کرم شد دل من
آه آقا، چقدر تنگ حرم شد دل من
ازهمین جا به شما عرض سلامی دارم
زائری خسته دلم، برتو پیامی دارم
سائلی آمده بر درگهت ای مهر منیر
مهربان سایه ی خود را زسر ما تو مگیر
- چهارشنبه
- 12
- تیر
- 1398
- ساعت
- 15:5
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه