• دوشنبه 3 دی 03


اشعار کاروان اسرا،(من ماندم و تمام خطرهای روبرو)

2683
1

من ماندم و تمام خطرهای روبرو

راهی که مانده است و سفر های روبرو

در پای آفتاب بدن های پشت سر

در دست باد شانه ی سرهای روبرو

شاید هنوز بود پسرهای دور و بر

چشم امیدشان به پدرهای روبرو

شاید برای چیدن یک گل زیاد بود

جمعیتی ز برق تبرهای روبرو

تدبیر ما به دست شراب سه ساله بود

وقتی که بسته شد همه درهای روبرو

زیباتر از بریده رگت اتفاق نیست

هر چند بر خلاف نظرهای روبرو

شاعر:ریسی پور

  • یکشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران