تا نظر بر این دل پر التهابم می کنی
با نوای دلنشین خویش خوابم می کنی
مطمئنم با نگاهی این شب قدر ای علی ع
تو حسابم می کنی و مستجابم می کنی
معجزه در چشم تو یعنی خدا را یافتن
ذره ای ناچیزم و چون آفتابم می کنی
دست ما را داده ای دست حسین فاطمه س
آه آباد توام وقتی خرابم می کنی
اشک می ریزم که مرهم روی زخمانت شوم
قطره قطره با غمت اینبار آبم می کنی
چشم هایم چشمه ی جوشان الطاف شماست
گریه باشم.. خارج از هر چه سرابم می کنی
آه ای بابابزرگ کربلا امشب مرا
روضه خوان غربت طفل ربابم می کنی
روضه خوانم روزه ام با روضه ی تو وا شده
یا حسینی گفتم و چشمان من دریا شده
- شنبه
- 15
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:9
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه