از لطف التماس ِ صداهايِ آهوان
بي گريه هم گرفت دعاهايِ آهوان
آهو زياد محضر معشوق ميرود
پس وصلمان كنيد به پاهايِ آهوان
يك عده اي شدند گدا كلبِ كهف را
ما نيز ميشويم گداهايِ آهوان
نانم حرام ميل كبوتر شدن كنم
وقتي كه هست حال و هواهايِ آهوان
صورت گذاشتن به كفِ پات واجب است
آن هم در آستانِ خداهاي آهوان
صياد نيز پايِ تو را بوسه ميزند
با ذكر يا امام رضاهايِ آهوان
آهو شديم پس كرمت را نشان بده
مثل هميشه آن حرمت را نشان بده
ما زلف داده ايم پريشان شود همين
دل داده ايم دستِ تو حيران شود همين
آئينه ي مرا سحري تكّه تكّه كن
باشد كه خرج گوشه ي ايوان شود همين
دردِ مرا علاج مكن با طبابتت
با خاكِ زير پاي تو درمان شود همين
حالا كه هم غذاي غلامان خانه ايم
خوب است آدمي ز غلامان شود همين
آنكه به مهرباني ات ايمان نياورد
در ازدحام حشر پشيمان شود همين
لطف تورا به خاطر اين آفريده اند
كه آتش ِ خليل، گلستان شود همين
كلِّ زمين بناست اگر كشوري شود
بهتر كه پايتخت خراسان شود همين
از جلوه ات كنار بزن اين نقاب را
تا آفتاب پاره گريبان شود همين
سلماني ات نيامده ظرفش طلا شود
اين جا نشسته است كه سلمان شود همين
حالا كه محمل تو رسيده ست شهر طوس
حرفي بزن كه شهر مسلمان شود همين
اين بندگيِ ما به قنوتِ تو كامل است
توحيدِ ما به شرط و شروطِ تو كامل است
جز تو نميشويم گرفتار هيچكس
هرگز نميشويم هوادار هيچكس
از آن زمان كه با حرمت آشنا شديم
اصلاً نرفته ايم به دربار هيچكس
اينجا به زائرانِ تو فيضي كه ميرسد
آن را نميدهند به زوّار هيچكس
نانِ كسي به غير تو من را حلال نيست
خود را نميكنم بدهكار هيچكس
حالا كه تو امام ِ رئوفِ جهان شدي
ديگر نميشويم گنهكار هيچكس
جز تو كسي سه بار عيادت نميكند
در پاسخ زيارتِ يكبار هيچكس
شبهاي قدر غير تماشايِ رويِ تو
دل خوش نميكنيم به ديدار هيچكس
فردا بگير دستِ مرا ايّهالرئوف
يا ايّهالامام رضا ايّهالرئوف
شاعر: علی اکبر لطیفیان
- سه شنبه
- 21
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 16:20
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه