• جمعه 2 آذر 03


شعر غزل مثنوی وحدت اسلامی -(گردباد است که سنجیده جلو می‌آید)

371

گردباد است که سنجیده جلو می‌آید
به پراکندن جمع من و تو می‌آید

ناقص‌الخلقه‌تر از پیش به ما می‌تازد
دیو تشویش، کم و بیش به ما می‌تازد

غل و زنجیر به کف، در نخ این منطقه است
با صد افسون و دغل در صدد تفرقه است

گردباد است و به هر حال جلو می‌آید
به پراکندن جمع من و تو می‌آید

جمعمان جمع نخواهد شد اگر پا نشویم
وقت تنگ است بیا از هم منها نشویم

چاره‌ای نیست به جز بر صفِ خود افزودن
ضرب در هم به توان ابدیّت بودن

بی‌نهایت شدن و یکدل و یکرنگ شدن
با اشارات خداوند هماهنگ شدن

چاره این است که در آینهٔ وحدت «هو»
دل ببندیم به تصویر خوشِ «و اعتصموا...»

پچ پچی پشت سر ماست همه گوش کنید
نقشه ای شوم مهیاست همه گوش کنید

تیک تاک همهٔ عقربه‌ها تند شده
در عوض حرکت ما کُندتر از کُند شده

ما که آمیزه‌‌ای از صدق و صفاییم، چرا؟
ما که دلباختهٔ نور خداییم، چرا؟

ما که توفیق کبوتر شدن از او داریم
و در اندیشهٔ پرواز، رهاییم، چرا؟

در جهانی که مناجات به یغما رفته
ما که شاداب‌ترین شور و نواییم، چرا؟

ما که از بدر و اُحد این همه راه آمده‌ایم
ما که مدیون تمام شهداییم، چرا؟

پچ پچی پشت سر ماست همه گوش کنید
نقشه‌ای شوم مهیاست همه گوش کنید

نبض دنیای کنونی متلاطم شده است
رگِ دستان ممالک، متورم شده است

غزّه می‌لرزد و در آتش تب می‌سوزد
در تب فسفری غیظ و غضب می‌سوزد

استخوانی‌ست و یک پوست نازک بر آن
کیست آیا بکشد دست تبرکّ بر آن؟

خار در پای دمشق است و تنش خونین است
باز می‌غرّد؛ اما دهنش خونین است

سرفهٔ قاهره از لختهٔ خون جگر است
سینهٔ شهر از این حادثه‌ها شعله‌ور است

پلک کابل چقدر خسته و سنگین شده است
طالب فتنه در آن مدّعی دین شده است

گودی چشم عراق عرب آغشته به دود
چشم و ابروی سیاهش، چه کبود است کبود!

از خود این‌قدر چرا زخم زبان می‌شنویم
این همه حرف، علیه خودمان می‌شنویم

هر کجا حرف و حدیثی‌ست علیه خودمان
با برانگیختگی؛ با هیجان می‌شنویم

حرفی از همدلی و صلح و صفا هم باشد
باز با گوش پُر و بغض گران می‌شنویم

ما اگر گوش به آوای خداوند دهیم
تا ابد صوت اذان، صوت اذان می‌شنویم

همّت مختصری باشد اگر در دلمان
بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنویم

بین ما شکر خدا، نسخهٔ پرهیزی هست
فرصت تکیه به آیاتِ دل انگیزی هست

این کتاب است که بین من و تو واسطه است
و همین معجزه جذاب‌ترین رابطه است

بین ما آی برادر! پل پیوندی هست
شیشهٔ عطر دل انگیز خداوندی هست

می‌توانیم هر آیینه قوی‌تر باشیم
شرط اول قدم آن که نبوی‌تر باشیم

  • دوشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران