«سلام بر بقیع بی حرم»
ای بقیع در تو شکوه مدنی میبینم
نور پنهان نبی را علنی میبینم
ای بقیع ای حرم قدس چه آمد به سرت
نه دگر صحن و نه بیت الحزنی میبینم
باقر و صادق و سجاد حسینی هستند
قبر بی گنبدشان را حسنی میبینم
یک حرم نیست در این منطقه بر چار امام
بوده اما ستم از خصم دنی میبینم
مرگ بر زمره ی شیطان صفتان دوران
که به هر مجمعشان ما و منی میبینم
مرگ بر آل وهاب و همه عمال فتن
که در آنها همه پیمان شکنی میبینم
مرگ بر آل سعود و همه اربابانش
که در این طایفه مكر علنی میبینم
ماجرایی است پر از توطئه تاریخ بقیع
زآن دل شیعه ملول و محنی میبینم
مرگ بر آل خلیفه امرای بحرین
ظلمشان را به دل آتش فکنی میبینم
مرگ بر آل امیّه فِرَقِ سفیانی
نسل آن ها بتر از شمردنی میبینم
مرگ بر داعش و القاعده و تکفیری
که در آنها صفت راهزنی میبینم
این همه ظلم و رجزخوانی این طایفه را
نه ز ایمان نه ز حبّ الوطنی میبینم
این صنمها همه زاییده ی طغیانگری اند
از پس ِ این همه بت، بت شکنی میبینم
سیصد و سیزده آزاده همین دور و برند
اهل عرشند ولی من زمنی میبینم
خواهد آمد بشری که بشرُُ کیف بشر
گاه او را عجمی گه يمنی میبینم
پیش ، ای اهل یمن، تا حرم قدس رسول
من شما را همه اخوان تنی میبینم
خواهد آمد قمری که قمرُ کیف قمر
زنده از او صد اویس قرنی میبینم
آری او مهدی زهراست همانا او را
عربیّ و قرشیّ و مدنی میبینم
خواهد آمد که به آفاق زند پرچم عدل
زیر پرچم همه مسکین و غنی میبینم
میرسد پشت سرِ پرچم او پرچم ها
رنگشان سرخ و سفید و چمنی می بینم
- سه شنبه
- 18
- تیر
- 1398
- ساعت
- 15:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
ولی الله کلامی زنجانی
ارسال دیدگاه