اومیشودزداغ توهردم شکسته تر
ازدوریت گشته زسنش تکیده تر
باکثرتی زخاطره های توسرخوش است
درخاطرش یادتومانده همیشه تر
سنگینی فراق توبرشانه های او
کرده کمان قامت اوراخمیده تر
هرروزدم غروب دل بیقراراو
پرمیکشدسمت افقهای تازه تر
هرشب به خواب دیده تورا بازگشته ای
مانده ست عمق نگاهش به راه خیره تر
اشکی برای گریه به چشمش نمانده است
داردزبی خبری هاجگری سوخته تر
دلشوره ای عجیب به جانش نشسته است
مانده درون سینه اش این دل تپیده تر
ازخویش نشانی برای اوبفرست
اوشددرانتظارتوازتوشهیده تر
- سه شنبه
- 18
- تیر
- 1398
- ساعت
- 15:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
لیلا چگینی
ارسال دیدگاه