دلی که الفت دیرینه با بلا دارد
همیشه دست در آغوشِ اِبتلا دارد
دلی که طعم محبت چشیده میداند
«بلا» چه رابطهای تنگ با «وَلا» دارد
دلی که طور تجلّی شدهست سینهٔ او
چه التفات به جام جهاننما دارد
کسی که خاک سر کوی اوست منزل او
چه اعتنا به طلا و به کیمیا دارد
به عجز و زاری و خواری سخن نیالاید
کسی که درک درستی ز کربلا دارد
حسین گفت که ذلتپذیر نیست ولی
هنوز شاعر از این گفتهها اِبا دارد
حدیث واقعه را از شهید عشق بپرس
که جاودانه حضوری به نینوا دارد
به نیزهها نظر انداخت هرکه، با خود گفت:
خدا چه آینههایی خدانما دارد
بیا که از بدن پاره پارهاش پیداست
که شوق دیدن یاران جدا جدا دارد
به ناامیدی از این در نرفته است کسی
عزیز فاطمه دستی گرهگشا دارد
به جز خرابهنشین خمار چشم شما
خبر ز حال خراباتیان کجا دارد
جمیل دیدن سیر جلالی است گواه
که از کمال تو زینب چه بهرهها دارد
همیشه شمع مزار شماست «پروانه»
که هرچه شعله به دل دارد از شما دارد
- سه شنبه
- 18
- تیر
- 1398
- ساعت
- 16:42
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
محمد علی مجاهدی
ارسال دیدگاه