عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
بهر ویرانی و نابودی بنیان ستم
خون جوشان تو چون سیل، دمان است هنوز
در فداکاری مردانهات، ای رهبر عشق
چشم ایام به حیرت نگران است هنوز
کربلای تو پیامآور خون است و خروش
مکتبت راهنمای دگران است هنوز
تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست
از قیام تو پیام تو عیان است هنوز
همه ماه است محرم، همه جا کربوبلاست
در جهان موج جهاد تو روان است هنوز
جاودان بینمت استاده به پیکار، دلیر
«لا أری الموت» تو را ورد زبان است هنوز
باغ خشکیدهٔ دین را تو ز خون دادی آب
نه عجب گر که شکوفا و جوان است هنوز
تربت پاک تو ای اسوهٔ آزادی و عشق
سرمهٔ دیدهٔ صاحبنظران است هنوز
خون گرمت زند آتش به سیهْ خرمن ظلم
که به خون تو دوصد شعله نهان است هنوز
انقلاب تو به ما درس فضیلت آموخت
نقش اخلاص تو سرمشق جهان است هنوز
بر جبین «شفق» این لوحهٔ گلرنگ غروب
هرشب از خون تو صد گونه نشان است هنوز
- چهارشنبه
- 19
- تیر
- 1398
- ساعت
- 14:20
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
محمدحسین بهجتی
ارسال دیدگاه