• یکشنبه 25 خرداد 04


شعر مثنوی شهدا -(يك بار ديگر بازى دار و سر ما)

796

به شهیدان روشنایی...

يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما...

نسل شهيدانيم، خو داريم با خون
در روز هيجا ما وضو داريم با خون

با داغ، با غم، با جنون ما را سرشتند
تاريخ را با خط خون ما نوشتند

اين دهمزنگ، اين مقتل اجدادى ماست
اين محبس غم شاهد آزادى ماست

ما را نترسانيد! در ما شعله جاری‌ست
در رگ رگ هر شخص ما خون مزارى‌ست

از خون ما امروز گلگون كوه و دشت است
راهى كه با خون رنگ شد بى‌بازگشت است

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران