• سه شنبه 15 آبان 03


شعر مثنوی شهدا -(يك بار ديگر بازى دار و سر ما)

691

به شهیدان روشنایی...

يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما...

نسل شهيدانيم، خو داريم با خون
در روز هيجا ما وضو داريم با خون

با داغ، با غم، با جنون ما را سرشتند
تاريخ را با خط خون ما نوشتند

اين دهمزنگ، اين مقتل اجدادى ماست
اين محبس غم شاهد آزادى ماست

ما را نترسانيد! در ما شعله جاری‌ست
در رگ رگ هر شخص ما خون مزارى‌ست

از خون ما امروز گلگون كوه و دشت است
راهى كه با خون رنگ شد بى‌بازگشت است

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران