• جمعه 9 آذر 03


روایت کرامات امام حسن(ع) -(مردی شامی امام حسن(ع)را دید در حالی که آن حضرت سوار بر مرکب بود)

525

مردی شامی امام حسن(ع)را دید در حالی که آن حضرت سوار بر مرکب بود.مقابل آن حضرت ایستاد و شروع به ناسزا گفتن نمود.حضرت سکوت نمود و پاسخ او را نداد.

وقتی آن مرد مسافر دشنام گویی خویش را به پایان برد،حضرت به او سلام نموده و لبخندی بر لب آورد و چنین سخن آغاز نمود:
"ای پیرمرد! به گمانم غریبی!گویا دچار اشتباهی شده ای!اکنون اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو خواهیم نمود،اگر چیزی بخواهی عطایت می کنیم،اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت می کنیم،اگر مرکبی بخواهی آن را به تو می بخشیم،اگر گرسنه هستی غذایت می دهیم،اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم،اگر حاجتمندی حاجتت را روا می سازیم،اگر از وطن رانده شده باشی پناهت می دهیم،اگر نیازی داشته باشی نیازت را برآورده می سازیم.
اکنون بهتر است وسایلت را به خانه ی ما بیاوری و تا پایان سفرت با ما زندگی کنی،زیرا منزل ما وسیع است و اسباب رفاه و آسایش در آن فراهم می باشد."

وقتی آن مرد شامی جملات مهر آمیز امام را شنید شروع به گریستن کرد و گفت:
شهادت می دهم تو خلیفه ی خدا بر زمین هستی و حقیقتا خداوند بهتر می داند رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد.پیش از این تو و پدرت مبغوض ترین خلق خدا در نزد من بودید اما از این پس کسی را بیشتر از شما دوست نمی دارم.

آن مرد اسباب و وسایل خویش را به منزل امام برد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدین به محبت این خاندان شد.

ابن شهرآشوب،ج‏۴،ص۱۹

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران