ای که دل افسرده و غمینی و مضطر 
وای که تو را روزگارْ کرده مکدّر 
. 
خویش زغم کن خلاص و گیر به اخلاص 
رشته ای از چادرِ شفیعه محشر 
. 
بضعۀ خیرالنّساء، صَفیّۀ یزدان 
معدن جود و کرم، عزیز پیمبر 
. 
گوهرِ بحرِ کمال و حشمت و عصمت 
اخترِ برجِ حیا، سلیلۀ حیدر 
. 
طاهره و پاکْ همچو مریمِ عَذرا 
صاحبِ عزّ و شرفْ حبیبۀ داور 
. 
منبع زهد و عفاف و دانش و بینش 
مرکز ایمان و قُدس و معرفت و فر 
. 
مَفخرِ قم عُشِّ اهل بیتِ رسالت 
شهرِ حدیث و محدّثینِ موقّر 
. 
خاک درش توتیای چشم خلایق 
بویِ رواقش حیات بخش و معطّر 
. 
همچو پدر قبلۀ حوائج مردم 
کارگشای بشرْ ز کهتر و مهتر 
. 
روضۀ او طور طالبان تجلّی 
مهد کرامات و معجزات مکرّر 
. 
حُرمتِ آن همچو حُرمتِ حرم و بیت 
حِجْر و مقام و صفا و زَمزم و مَشعَر 
. 
مرقد پاکش مطاف عالی و دانی 
خطّ ولایش شعار اکبر و اصغر 
. 
صاحب این نعت و این صفات نکو کیست؟ 
حضرت معصومه دخت موسی جعفر 
. 
ای فلک رفعت و سپهر معالی 
ای شرف دودمان ساقی کوثر 
. 
ای همه اسلاف تو اعظامِ عالَم 
حجّت و پیغمبر و امام و رهبر 
. 
«لطفی صافی» زهول روز قیامت 
سخت غمین و پریش باشد و مضطر 
. 
چون پدر و چون برادرش به همه عمر 
بوده شما را مدیح خوان و ثناگر 
. 
چشم امیدش بود به سوی شما باز 
تا برهانیدش از جحیم مسعّر 
. 
                    
                    
                
                - یکشنبه
- 23
- تیر
- 1398
- ساعت
- 10:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه