به پیر خرد گفتم ای عالم آرا
کجا بود طور و چه بود آن تجلّی؟
.
کجا گفت آتش که انّی اَنَا الله
چه بود آن درخت و چه بود آن معما؟
.
چه بود اَرنی و پاسخ لَن تَرانی
چه بود آن قضایای پنهان و پیدا؟
.
مگر ممکن است اینکه با چشم ممکن
توان دید انوار واجب هویدا؟
.
تبسم کنان ناگهان سر برآورد
لب روح پرور گشود و بگفتا
.
بِتَأیید یزدان بِآیات قرآن
کنون میکنم چشم کورِ تو بینا
.
تو ، ای دون کلیمی و ارنی کلامت
مقام تو طور است در سطح غبری
.
جمالِ الهی عَلیِّ ابنِ موسی است
بقرآن بخوان وَجهُ رَبّک وَ یَبقی
.
رُخِ پورِ موسی بُد اندر تجلّی
فَلمّا رَای فِی الجَبَل خَرَّ موسی
.
مکن جستجو طور سینای دیگر
سناباد طوس است معنای سینا
.
بطور آن درخت این زراندود گنبد
بطور است صورت بطوس است معنا
.
غبار درش توتیای ملائک
ز گرد رهش سرمۀ چشم حوراء
.
بدربار قدس ملک پاسبانش
برد رشگ افلاک و عرش معلّا
.
رواقش فرح بخش چون باغ رضوان
حریمش نکوتر ز فردوس اعلا
.
همان آب کز صحن پاکش روان است
دو صدبار از آب کوثر مُصفّی
.
تعال الله از این حریم مقدس
کز او جلوه گر نصّ انا فتحنا
.
چه کاخی کز افلاک در رتبه عالی
چه کاخی ، که از عرش اعلا و بالا
.
چه کاخی که مصداق آیات نور است
هویدا در آن نور حیّ توانا
.
چه کاخی که مدفون در آن حجةالله
چه کاخی کز او رکن توحید برپا
.
چه کاخی که حوران جنت شب و روز
برو بند گردش بزلف مُطرّا
.
ز گیسوی حورا و مژگان غلمان
وراهست جاروب در لیل یلدا
.
زجاجی است حاوی به انوار یزدان
در آن شیشه نور خدا ، دُرّ بیضاء
.
گرفته بکف مشعل مهر رخشان
نظیرش در افلاک جوید مسیحا
.
حریمی بدین شأن و جاه و جلالت
مقامی چنین پاک و عالی ز شعری
.
حریمی چنین محترم اندر عالم
ز هر عیب و نقصی منزه مُبرّی
.
چه نسبت بدین روضۀ رشگ جنت
کند کافری هتک حرمت خدا را؟
.
بفرمان فرمانده شوم روسی(2)
عدوی منازع بخلاق یکتا
.
کند افسران جهود و مسیحی
ز خون طاق پاک حرم را مُحنّا
.
سر و دست زوّار افتد ز پیکر
رود از رواق حرم خون چو دریا
.
یکی جان بلب در زبان ذکر یارب
یکی اشکریزان بسر تیغ بُرّا
.
دهد کودکان جان در آغوش مادر
شود روضۀ شاه دین پر ز غوغا
.
ایا شاه دین ای ولیِّ خداوند
شد آغشته با خون ز بس پیر و برنا
.
زنان و یتیمان بیکس برآورد
چو اطفال جدت فغان واحسینا
.
چنان محشری گشت در طوس ظاهر
که هنگامۀ کربلا شد هویدا
.
گریز غارت_خیام
.
چه گویم چه محشر چه شور قیامت
که صغری است در نزد آن حشر کبری
.
چگویم که اطفال جد غریبت
چه دیدند در روز غارت ز اعدا
.
یکی خورده بر دوش و سر تازیانه
یکی رغته خار مغیلانش در پا
.
یکی پا برهنه دویده به هامون
یکی جامه سوزان روان سوی صحرا
.
یکی پای در دست و خونریز چشمش
یکی دست بر سر بلب واعلیّا
.
یکی از عطش غشّ کرده است و بی هوش
یکی لب گشوده بفریاد و آوا
.
پدر را یکی خواند از بهر یاری
گدازد بناله دل سنگ خارا
.
پی گوشواری دریدند گوشی
پی معجری زلف سر شد بیغما
.
رخ زینب آنگونه نیلوفری شد
که از سیلیِ دوّمی رویِ زهرا
.
شده صید صیّاد آل امیه
خواتین عصمت غزالان بطحا
.
تخلص
.
«حسینی» شها میهمان است امشب (1)
تو مهمان نوازی و آقا و مولا
.
تو شاهی و شاهان عالم گدایت
بقهر آتشیو بجود ابر و دریا
.
بمعصومه آن خواهر دلفکارت
بدرد دلم کن ز رأفت مداوا
.
بخوان میهمانم بهر سال یکبار
بده در مدیحت مرا نطق گویا
.
کسی پرسدم گر به مدح و رثایت
شهت جایزه داد گویم چه شاها؟
.
بانصاف بنگر چگویم بپاسخ
نعم گویم اندر جوابش و یا لا؟
ــــــــــــــــــــــــــــ
(1) در نجوم درخشان 2 چنین نوشته شده است : «این شعر در سال 1314 هجری شمسی در بارگاه مقدس حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام سروده شده است.»
در چهارده معصوم چنین نوشته شده است : «قصیده زیرین در لیله جمعه 27 ربیع الاول 1360 قمری مطابق 5 اردیبهشت 1320 شمسی در ایوان طلای حرم مطهر امام رضا انشا گردیده است.»
(2)عصر دهم فروردین ماه سال 1291 هجری شمسی بود که بر اثر حمله تاریخی روس ها به ایران، روکو، رئیس سالدات های روسی ، دستور شلیک به حرم امام رضا علیه السلام را صادر کرد و قزاقهای ملعون روسی حرم امام رضا علیه السلام را به توپ بستند. بنابراسناد تاریخی تعداد مقتولین این جنایت بیش از شصت و نه تا چهار صد و سی و شش نفر فهرست شده است. قزاق های روس پس از کشتار مردم و تخریب بی رحمانه، با اسب وارد صحن مطهر شده و بسیاری از آثار هنری و اموال خزانه حرم را به سرقت بردند.
.
- دوشنبه
- 24
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:40
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سعدی زمان سیدرضا حسینی
ارسال دیدگاه