دل شکسته شد مرثیه خوان،برای دخت موسی بن جعفر
تمام هست و دار و ندارم،فدای دخت موسی بن جعفر
به دیدن ِ برادرش آمد ولی نشد حاجتش روا
به خاک قم ز درد و غم در حسرتش شده جان ِ او فدا
آید از سوی طوس عطر پیراهنش
ذکر جانش شده وقت ِ جان دادنش
جانم رضا جانم رضا...
به خاک مقدمش بوسه زن شد،چو سَرو و نسترن،یاس و سُنبُل
به موقعِ ورودِ به قم شد تمام ِ محملش غرقه در گل
دلا بسوز دلا بسوز از داغ زینب و شام پر بلا
به یاد آن دمی که دید رأس برادرش را به نیزه ها
هجمه و ازدحام،طعنه ی خاص و عام
رأس ِ بر نیزه و،سنگ ِ بالای بام
مولا حسین مولا حسین...
- سه شنبه
- 25
- تیر
- 1398
- ساعت
- 17:42
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه