یا صاحب الزمان
تا کی به تمنای تو در راه نشینم
هر جمعه بیاید رخ زیبات نبینم
کافیست دگر چشم براهی کرمی کن
لطفی وبیا،خوش بشود حال حزینم
دیریست که من منتظرم تا که بیایی
پا را بگذاری ز کرم روی جبینم
ای غایت آمال من ومنجی عالم
باز آ که تویی بر همگان حجت دینم
ظاهر شو دمی حجت ثانی عشر حق
در روبروی چشم من ای ماه ترینم
از بین حیات و نظری بر رخ ماهت
من دیدن روی مهت ای یار،گزینم
کنعان دلم منتظر یوسف زهراست
با زآ که شود خاک زمین باغ برینم
شعر:اسماعیل تقوایی
- جمعه
- 28
- تیر
- 1398
- ساعت
- 16:14
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه