آمدم درمانده ای را غرقِ در رحمت کنی
این زِ پا افتاده را هم از کَرَم دعوت کنی
از بزرگانم شنیدم هر چه خواهی میدهد
گر نگویی هم دهد چه رسد منت کنی!
رزق و روزی تمام عمر ما در دست توست
زندگی عالـمی را شامل برکـت کنی
دختر موسی بن جعفر ناله هایم را ببین
میشود ذلت بگیری، صاحب عزت کنی؟
ای ورودی بهشت شوره زار شهر قم
دوزخیها را زِ صحنت وارد جنت کنی
خواستم زائر شوم آن قبر مخفی بتول
یک ندا آمد همانجایی اگر دقت کنی
از کنار درگهت علامه ها گُل کرده اند
گر بخواهی زائری را یک شبه بهجت کنی
عبدالحسین شفیع پور
- شنبه
- 29
- تیر
- 1398
- ساعت
- 16:30
- نوشته شده توسط
- عبدالحسین شفیع پور
- شاعر:
-
عبدالحسین شفیع پور
ارسال دیدگاه