خالق ترا از بهر من جان آفریده
روی مهت چون صبح خندان آفریده
.
شمس الشموسیّ و رخت چون مهر تابان
چشم مرا هم ابر گریان آفریده
.
اول بلاهای سیه را جمع کرده
وآنگه از آن زلف پریشان آفریده
.
گویا برای شمع رخسارت رضا جان
بخت مرا همچون شبستان آفریده
.
تا افکند در دام عشقت ، یوسف دل
در چهره ات چاه زنخدان آفریده
.
ما را به درد عاشقی کرده گرفتار
درمان آنرا در خراسان آفریده
.
اولاد زهرا هر کدامش در بلادی است
امّا ترا مخصوص ایران آفریده
.
ما را به سودای گل روی تو ای دوست
چون بلبل شیدا غزلخوان آفریده
.
برق نگاهت در دل مشتاق #بابک
آتش فکنده موج و طوفان آفریده
.
- یکشنبه
- 30
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:51
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج افشین بابک اردبیلی
ارسال دیدگاه