شاعر به پیشگاه تو شعری سرود ، گفت :
دفتر برای عرض ارادت گشود ، گفت :
قبل از نماز رفت به حال سجود ، گفت :
بعد از نماز رو به خراسان نمود ، گفت :
ای پاسدار عزت اسلام ، السلام
نعم الامام ، واجب الاکرام ، السلام
.
.
.
ای صاحب نفوذ کلام پیمبری
وی وارث شجاعت بی چون حیدری
چون بشنوند نام تو عشاق آذری
گویند با زبان دل انگیز مادری :
«قربان اولوم جلالتیوه یا ابالحسن
چوخ شایقم زیارتیوه یا ابالحسن»(1)
.
.
.
ای بیت بیت دفتر و دیوان فدای تو
ناقابل است تا شود این جان فدای تو
از جان عزیزتر چه بود؟ ، آن فدای تو
ایرانیان گدای تو ، ایران فدای تو
شکر خدا که خادمیت سرنوشت ماست
آنجا که نام پاک تو آید بهشت ماست
ـــــــ
(1) ازمرحوم سعدی_زمان
- یکشنبه
- 30
- تیر
- 1398
- ساعت
- 12:49
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مهدی رستمی
ارسال دیدگاه