باتوشدحسینی.رنگ و بوی ایران
مدیون توهستیم.ای شاه خراسان
به جان جوادت . برماکن نگاهی
انظر یبن زهرا . بر یک روسیاهی
واویلا واویلا
افتادی به حجره . با لبهای عطشان
جای اشهدخود . میگویی حسین جان
جان دادی اگرچه . بالبهای خونین
کی شد سینه تو . با یک چکمه سنگین
واویلا واویلا
گفتی تا بنی . فرزندت رسیده
برروی لب تو . لبهایش کشیده
اما کربلا شد . بابایی زمین گیر
صورت روی صورت . شد ارباب ما پیر
واویلا واویلا
- دوشنبه
- 31
- تیر
- 1398
- ساعت
- 14:22
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه