سلطان همه عالم ، درمون همه دردام
از دستِ کریم تو ، روزیه حرم میخوام
کویر خشکو بارون می کنی
منو به گریه مهمون می کنی
تموم درد و غمهای منو
با یک نگاهت درمون می کنی
نوشته رو دلم امام رضا جانم
ای همه حاصلم امام رضا جانم
یار بی کسی ام ؛ یارضا مددی
یاشمس الشموس آقا ، دریابم تو این ظلمت
من دور از حرم دارم ، حس بی کسی غربت
ملک تو صحنت زانو میزنه
خورشید کنارت سوسو میزنه
میشه حسودیم به اون خادمی
که داره صحنو جارو میزنه
فدای اینهمه کرامتت آقا
شفاعت روز قیامتت آقا
یار بی کسی ام ، یارضا مددی
من یوم الازل آقا ، ماها رعیتت هستیم
ریزه خوار خوان تو ، زیر منتت هستیم
ببین با عشقت درگیره دلم
بدونت آقا میمیره دلم
به پنجره فولاد تو دخیل
یه عمریه که زنجیره دلم
من آخه غیر تو مگه کیو دارم
خدا رو شکر به عشق تو گرفتارم
مدینه مکه کربلا تویی سلطان
تموم زندگی ما تویی سلطان
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 13:23
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه