تو گل گلشن ولایی
مولا جواد ابن الرضایی
نور دل پیغمبری تو
محمدبن حیدری تو
در خصلت وخو مادری تو
مولا جواد ابن الرضایی (۳)
ای منشأ جودوکرامت
در لطف وجود هستی قیامت
مظهر ذات کبریایی
آیینه ی زهرا نمایی
برشیعیان مشکل گشایی
مولا جواد ابن الرضایی
شکر خدا هستم گدایت
من زنده هستم با ولایت
حق داده بر من این سعادت
دارم ز لحظه ولادت
بر تووآل تو ارادت
مولا جواد ابن الرضایی
از لطف تو مهمانت هستم
شرمنده ی احسانت هستم
آمدهام قلب شکسته
در محفل سوگت نشسته
بر تو دخیل گریه بسته
واویلتا آه و واویلا
مولای من در شور و شینم
با یاد تو در کاظمینم
در کاظمین غوغا به پا شد
از داغ تو بزم عزا شد
از سوز داغت کربلا شد
واویلتا آه و واویلا
همچون حسن تو بی شکیبی
در خانه ی خود هم غریبی
از همسر نامهربانت
زهر ستم برده توانت
سوزانده مغز استخوانت
واویلتا آه و واویلا
از ظلم و کین با قلب خسته
بودی تو در حجره ی بسته
جان داده ای مظلوم و تنها
راحت شدی از رنج و غم ها
رفتی به جنت سوی زهرا
واویلتا آه و واویلا
مولای من با کام عطشان
جان کرده ای تسلیم جانان
از ظلم و کین و رنج و آلام
روز تو گردیده چنان شام
جسمت سه روز مانده روی بام
واویلتا آه و واویلا
کشتی تو تشییع جنازه
داغ حسین گردیده تازه
با قامت خم دیده گریان
پیکر تو بر دوش یاران
جسم حسین پامال اسبان
واویلتا آه و واویلا
از دیده ام ریزد ستاره
جد تو با پیکر پاره
نامردمان حرمت دریدند
از کین سوی مقتل دویدند
ازپورزهرا سر بریدند
واویلتا آه و واویلا
- چهارشنبه
- 2
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه