امشب از لطف خدا بار دگر مهمان تو هستم
شرمنده ی کرم و لطف تو واحسان تو هستم
من که خار و روسیهم کوله بار من گنهم
امشب از لطف تو بود بر تو یا مولا نگهم
ای تکیه گاه من پشت و پناه من
ابن الرضا مولا(۲)
نور چشم و دل هر اهل ولاابن الرضایی تو
همچو جدوپدرت دردوجهان مشکل گشایی تو
گشته ام من گدای تو در دل من ولای تو
بوده عمری شامل من لطف وجودو سخای تو
گرفته ام بویت دو دست من سویت
ابن الرضا مولا
امشب ازرنج وغمت، عمر کمت دوباره دل خونم
تا روز آخر عمر یابن علی من به تو مدیونم
ای امید همه جهان جود تو بر همه عیان
زائر صحن و حرمت مهدی صاحب الزمان
مهمان تو هستم مولا بگیر دستم
ابن الرضا مولا
امشب با یاد غمت وزالمت به شوروشینم من
باقلب خون شده ام درحرمت به کاظمینم من
سوزد این دل از غم تو دل گرفته ماتم تو
شیعه گرید به یاد آن غصه های هر دم تو
روح و روان من آرام جان من
ابن الرضا مولا
افتادم یاد توو همسر توحجره در بسته
بودی تنها وغریب زاروحزین باقلب بشکسته
بی وفا آن همسرتو زد شرر بر پیکر تو
بسته شد از زهر ستم دیده ی روشنگر تو
ززهرشدی بی تاب پیکرتو شدآب
ابن رضا مولا
مولادرخانه ی خودهمچو حسن غریب وتنهایی
عمری با اشک بصر دیده ی تر به یاد زهرایی
نانجیبان مدینه بر زخم حیدر نمک زدند
پیش چشمان زینبش همسرش راکتک زدند
غم علی خوردی چولاله پژمردی
ابن الرضا مولا علی
سوزانده قلب تو را درد و غم فاطمه و حیدر
دشمن پست وزبون ضرب لگدناله ی پشت در
از در خانه ی علی آتش کین زبانه زد
قنفذ و هم مغیره بر فاطمه تازیانه زد
شدروزشان چون شب. حسن،حسین،زینب
ابن الرضا مولا
- چهارشنبه
- 2
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 11:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه