بود جان جانان جوادالائمه
که باشد چو قرآن جوادالائمه
.
جمالش چو شمعی به مشکات عرفان
بود نور یزدان جوادالائمه
.
به ذرّات عالم در این ملک هستی
بود شاه و سلطان جوادالائمه
.
چو فرمان براند شود فرض مطلق
به کیهان و کیوان جوادالائمه
.
به فضل و به حکمت به عرفان و دانش
بود پیر لقمان جوادالائمه
.
به باغ ولایت قدش چون صنوبر
رخش ماه تابان جوادالائمه
.
به خیل یتیمان و جمع مساکین
کند جود و احسان جوادالائمه
.
تو «فانی» مخور غم ز دردت که باشد
به درد تو درمان جوادالائمه
.
- پنج شنبه
- 3
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس داداش زاده
ارسال دیدگاه