من گدای حرم سلطانم
همه جادرحرم سلطانم
در هوای حرم سلطانم
یا غریب الغرباادرکنی
....
پیش تو حال تباه آوردم
نامه ی جرم وگناه آوردم
به حریم تو پناه آوردم
یاغریب الغربا ادرکنی
نظری بردل بیمارم کن
باغلامان خودت یارم کن
دراین خانه گرفتارم کن
یاغریب الغربا ادرکنی
من به عشق توهیاهودارم
هرچه دارم زتومه رودارم
ذکریاضامن آهودارم
یاغریب الغربا ادرکنی
زگدایت توهواداری کن
جان زهراتومرایاری کن
تو رهایم گرفتاری کن
یاغریب الغربا ادرکنی
دیده ی خشک مرادریاکن
دل شیدای مراشیداکن
کربلاونجفم امضا کن
یاغریب الغربا ادرکنی
دل به یادتوصفایی دارد
حرمت حال و هوایی دارد
جلوه ی کرببلایی دارد
یاغریب الغربا ادرکنی
توغریب الغربایی آقای
تومعین الضعفایی آقا
تو که حج فقرایی آقا
یاغریب الغربا ادرکنی
عاقبت پاره شدازغم جگرت
درغریبی چه نیامد به سرت
ولی آمددم آخرپسرت
یاغریب الغربا ادرکنی
وای درکرببلاجای پسر
پدرآمدسربالین پسر
ناله ی واولدازدزجگر
یاغریب الغربا ادرکنی
من که دلداده ی تکبیرتوام
(ای پسر من پدرپیرتوام
پدرپیروزمین گیرتوام )
یاغریب الغربا ادرکنی
(ای جگر گوشه من ای پسرم
هیچ دانی که چه آمد به سرم)
خون دل میرودازچشم ترم
یاغریب الغربا ادرکنی
محمدخرم فر۹۸
- شنبه
- 5
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد خرم فر
ارسال دیدگاه