جمالِ غرق نورَت آقا،تجلّیِ خدا حسین جان
جانم فدای غربت تو،غریب کربلا حسین جان
غریب کربلا حسین جان...
تو مصحف جهاد و ایثار،تو آیه ی تطهیر و نوری
به دیده ی کلیمِ اشکم،تو نورِ سر زده ز طوری
غریب کربلا حسین جان...
تمامیِ دار و ندارت،فداییِ راهِ خدا شد
به پیش دیدگان زینب،سرت هلال نیزه ها شد
غریب کربلا حسین جان...
به یاد جسم غرقِ خونت،زمین و آسمان بگرید
ز ماتم تو مادر تو،غریب و بی نشان بگرید
غریب کربلا حسین جان...
آن نا نجیبان حرامی،در قتلگه تابت ندادند
غرقِ به خون سرت بریدند،ولی چرا آبت ندادند
غریب کربلا حسین جان...
- شنبه
- 5
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 13:18
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه