• دوشنبه 3 دی 03

 محمود اسدی

غزل)یاد خدالتریب/سوخت در حجره ی در بسته همه بنیادم

503

سوخت در حجره ی در بسته همه بنیادم
کس در این حجره نباشد برسد بر دادم

نفسی نیست مرا بس که به خود پیچیدم
پا به سر آتش و خاموش بود فریادم

جگرم سوخت ولی یاد مدینه هستم
آن در سوخته پیوسته دهد بر بادم

یادم از خد تریب آمده و از گودال
تا به حجره رخ خود روی زمین بنهادم

خنده ها پشت در حجره دلم سوزاندند
یاد غارت شدن اهل حرم افتادم

همه با خنده سوی غارت طفلی رفتند
گوش خونی شده هرگز نرود از یادم
******
شائق

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 20:29
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران