• شنبه 3 آذر 03

 محمود اسدی

به چشم نیلی ات بنگر،به چشمان ترم مادر

658

به چشم نیلی ات بنگر،به چشمان ترم مادر
ز ظلم همسرم،چون مرغ بی بال و پرم مادر

اگر چه قاتلم در پشت در خنده به حالم کرد
ولی من یاد خون سینه و میخ درم مادر

اگر از سوزش زهر جفا،خشکیده حلقومم
ولی دیگر نخورده نیزه ای بر حنجرم مادر

به خاک حجره می غلتم من از فرط عطش اما
به زور نیزه ای دیگر نغلتد پیکرم مادر

تنم را روی بام آرند از کینه ولی هرگز
نباشد زیر دست و پای مرکبها سرم مادر

خدا را شکر در حجره به خود وقتی که پیچیدم
ندیده حالت جان کندنم را خواهرم مادر

شنیدم عمه ام روی بلندی بوده و دیده
به یاد حنجر و قاتل،به یاد حنجرم مادر

شنیدم زنده زنده راس جدم را جدا کردند
خدا داند که این صحنه نیاید باورم مادر
*******
شائق

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 21:34
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران